رايانرايان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

عشق من عاشقم باش..!!!

تولد تکرار امیدواری خداوند است ،

رايان در حال ديدن برنامه ي عمو پورنگ...

  رايان برنامه هاي كودك و خيلي دوست داره ...يكي از برنامه ها عمو پورنگه كه من هميشه برنامه هاشو ضبط ميكنم و بعد هر وقت زياد شيطوني ميكنه ميزارمش ساكت يجا ميشينه و ميبينه ...يه برنامه ي ديگه هم هست كه شبكه ي استاني خودمون پخش ميشه كه اسمش باغچه گل ...يه عروسك روباه داره اسمش روبيه وقتي شروع به شعر خوندن ميكنه رايان ديگه پلك نميزنه... مامان فداي چشاي نازت بشه پسرم............ ...
1 مرداد 1392

بابا و مامان صدا زدن

سلام ناز نازي مامان....سلام عمر مامان ..سلام شيريني زندگي ما. ...مامان قربون اون صداي قشنگ و نازت بشه كه چند روزه با گفتن بابا و مامان شنيده ميشه . ...اره رايان جونم بابا صدا كردن و مامان صدا زدنت خيلي قشنگه ...وقتي  صدا ميزني بابا بايد متوجه ميشدي و ميديدي چه برقي تو چشم بابا ميفته و هزار  بار قربون صدقت ميره ...نازنين من شيرين من دوستت دارم ...ممنونم كه هستي هم از تو و هم از خداااااااااااااا ...
27 تير 1392

جشنواره ني ني شكمو

سلام نفس مامان عكستو براي جشنواره ني ني شكمو فرستادم اما هنوز كد ندادن نميدونم تاييد ميكنن يا نه آخه احساس ميكنم يه خورده عكست تار شده بود...خدا كنه كه تاييد كنن تا ما هم بريم تو مسابقه ..
11 تير 1392

پارك قدس

سلام عزيز مامان...پنج شنبه رفتيم پارك قدس...براي اولين بار بود كه اين پارك و با وسايل بازيش ميديدي...واي كه وقتي ماشين برقيارو ميديدي چه كيفي ميكردي و هر چند ساعتم كه ميشد مات نگاهشون ميكردي...با خاله ساني قطار نشستي...2 بارم تكان دهنده سوار شدي..مامان فدات بشه وقتي قطار تموم شد لج كردي كه نميام پايين..بالاخره با گريه اومدي پايين و تا بردمت پيش ماشين برقيا ساكت شدي..وقتي يكم بزرگتر شي قول ميدم بيشتر ببرمت تا بازي كني عزيز دل مامان.. ...
1 تير 1392

سلام عزيز مامان .

سلام عزيز مامان ...سلام عمر مامان ..امروز مهمون داشتيم عمو بلون اينا اومده بودن ...مي خوام بنويسم كه امروز چقد پسر خوبي بود و اصلا اذيتم نكردي...خيلي خيلي ماه شده بودي ...مامان برات ميميره ...از خستگي زياد تو بقلم خوابيدي...يه چيز مهم دوست داشتي با عمو بلون اينا (دوست بابايي) بري و با من هي باي باي ميكردي وروجك....عاشقتم عمر زندگي من... ...
29 خرداد 1392