رايانرايان، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

عشق من عاشقم باش..!!!

تولد تکرار امیدواری خداوند است ،

تمام هستي مادر

سلام هستي مامان ...الان كه مامان داره برات مينويسه تو 3 سال و هشت ماهته و الانم تو اتاق خوابيدي و من تونستم بيام و كمي برات بنويسم.عزيز دلم سرما خوردي الان تقريبا پنج روزه از خونه بيرون نرفتيم تا تو زودتر خوب بشي...عسل مامان عاشقتمم زيااااااد...براه همه دنيايييييي.   ...
20 آذر 1394

بدون عنوان

سلا م زندگی من.دقیقا 2سال و 9 ماهته و روز بروز بزرگترو شیطون ترو بلاتر میشی.مامان فدات بشه که چند روزه سرما خوردی و شربت میخوری-وقتی میریم خونه مادرجون کلی گریه میکنی شب نریم خونه و من با هزار ترفند بالاخره راضیت میکنم البته اکثرا با گریه'.الان پیشم خوابیدی یه خواب عمیق و من فقط بوست میدم تا سبک شم آخه از بس شیرینی دوست دارم بخورمت  فقط ،بوس عشق مامان تا مطلب بعدی-
13 دی 1393

عشقم

نفس مامان الان دقيقا 2سال و 7 ماهه هستي....كلي شيرين حرف ميزني و 20 تا پايتخت كشورهارو هم بلدي...عشق من نفس من زندگي من ...
12 آبان 1393

شيرين كاري ها و 2 سال 2 ماهگي

سلام پسر قشنگه مامان...اميد زندكي من...عشق و نفس من..ميخوام يكم از شيرين زبونيات بگم...آخه با اين زبونت دل همه رو ميبري..!به همه سلام ميگي با لهن خوشمل خودت....تا حالا كه اينو مينويسم پايتخت 15 تا كشور و ياد گرفتي....به بابا ياد آوري ميكني بره مسواك بزنه..و دايما هم پشت فرمان نشستي و رانندگي ميكني....كيف ميكني وقتي رو پاي بابا ميشيني و دنده عقب ميگيري...مامان فداي قدمات بشه كه همه ش ميدويي و اصلا مراقب نيستي...تازگي ها اخم ياد گرفتي بيشرف من..مامان برات ميميره رايان جونم...مامان برات ميميييييييييييييييييييييييييره...
26 ارديبهشت 1393

كارهاي روزمره رايان

ماماني جونم صبح از خواب پا ميشي ميگي صبح بخير ...عزيز دلم تا حالا پايتخت 10 تا كشور و ياد گرفتي برات بميرهخ مامان...ايران ..ايتاليا.تركيه .انگليس.چين.كره جنوبي.اتريش.المان.سوييس.اذربايجان.
20 ارديبهشت 1393